بريده هايى از زندگى نو مهاجران و رويداد ها در كانادا
....داخل تاكسى فرودگاه نشسته بودم اونم نه مثل تورنتو در صندلى عقب..بلكه در صندلى جلو و پيش راننده...راه كه افتاديم صحبت مون با راننده گل انداخت (و چه حالى كردم اولين صحبت با يه راننده تاكسى هموطن بعد يه سال)..پرسيد از كجا اومدى؟..گفتم كانادا...گفت مسافرتى يا موندگارى؟ گفتم سال هاست موندگارم ولى اونور....


--خوب كارى كردى ما كه اينجا زير گرونى له شديم..
--چطور؟..من يه سال پيشم چن هفته اى ايران بودم زياد بد نبود...
--خوب..دلار ميزنى زمين حالشو ميبرى!
--ممكنه ..ولى اونورم خبرى نيست..آواز دهل از دور خوش است...
--خوب آره ولى تو اين يه سال هم ايران خيلى بد تر شده...ميدونى من دانشجوى دكتراى حقوق هستم..ولى با  زن و بچه شب ها هم رو تاكسى فرودگاه كار ميكنم.....صبح ها هم اداره....كار هاى درست حسابى تو رشته حقوق رو هم به" آقازاده ها "ميدن نه به ما..منم تو يه اداره ميرزا بنويس شدم...
--ولى وطن خودته....با مردوم خودت زندگى ميكنى  چه خوب چه بد...ما ها كه اونور نوكر خارجى ها هستيم...
--كاش منم نوكرى اونا رو ميكردم!
--نگو بابا خيلى ناشكرى..
--نيستى اينجا نميدونى...
--شما هم اونور نيستى نميدونى!..
--منم دارم اونورى ميشم.....دارم براى فرانسه اقدام ميكنم...يا اگه نشد همون كبك تو كانادا چون تو حقوق سر و كارمون با زبان فرانسه هست..نه انگليسى...
--حالا كارت درست ميشه ميرى فرانسه ...به حرف هاى من ميرسى...
--نميدونم زنم هم اينجا رو بيشتر دوست داره ولى دارم قانعش ميكنم بريم..
--بيچاره ميشى هان!..اونور كه سخت هست...زنت هم كه مخالف باشه واويلا!
--حالا چرا اينقد از اونور ناراحتى؟..دلار كه ميگيرى..امكانات كه هست...اعصابت هم كه راحته...
--كار كه پيرمون در اومد گير بياريم..نگه داشتنش از بدست آوردنش مشكل تره...حقوق هم كه بابت مسكن و خوراك و پوشاك و ماشين همه اش صاف ميشه...سالى يه بار هم كه ايران ميام پس انداز ميپره ميره...فاميل و خونواده هم كه دورم نيستن...اينم شد زندگى؟
--اولا با اين پولى كه مياى ايران برو اروپا حالشو ببر....دوم خدا رو شاكر باش كه خرج و دخلت جوره...آخرش هم اگه ناراحتى بيا ايران پيش خودمون!
--راستش تو همين فكرم هستم....ولى  بعد 10 ..15 ..سال ديگه آلوده كار اونور شدم و تو ايران آشنايى.. پارتى اى چيزى  برا "كار يابى "ندارم و ديگه بد تر...سنم كه بالا رفته ...

راننده  هم به شوخى گفت من كه دارم ميرم فرانسه..بيا ايران همين تاكسى رو ميدم بهت كار كنى!
گفتم بد فكرى نيست...."اتو" هم ميزنم! و كلى با هم ديگه خنديديم......خلاصه اين آقاى دكتر راننده با اينكه 2 جا كار ميكرد و راضى هم نبود روحيه اش از من خارج نشين خيلى بهتر بود!...خوب هر كسى قدر داشته هاش رو نميدونه تا از دست بده....ايشون هم به اين روز هاى خوبش ، وقتى به فرانسه بره تاسف خواهد خورد....

به مقصد رسيديم و هزينه هم شد 45000 تومان 100 تومن داشتم..50 تومن دادم و اسباب هامو كه برداشتم برم گفت آقا اينم بقيه اش وقتى گفتم باشه قابلى نداره....منظورم اين بود كه برا خودش بمونه...ولى مثل اينكه ناراحت شد ولى با خنده گفت " هنوز ميتونم كار كنم!"...مابقى رو گرفتم و خدا حافظى كردم...و تو دلم گفتم اين صفا و صميميت رو محاله بشه اونور گير آورد....سال پيش تاكسى فرودگاه 30 تومن بود امسال شده بود 45...يعنى يه تورم 50% ولى اگه اين مسير طولانى رو در تورنتو با تاكسى ميرفتم ، بايستى 200 دلار رو ميدادم چيزى حدود 600 تومن!...
وارد ساختمون شدم..خوشبختانه كليد هاى ورودى رو عوض نكرده بودن و پسر سريدار هم مثل سال پيش هنوز نگهبان شب بود....وقتى از خواب پريد و منو ديد اول تو خواب و بيدارى گفت شما؟.....وقتى اسمشو  گفتم منو بجا آورد
--برگشتين؟
--آره...ولى موقت...عزيزم...همه چى مرتبه؟
--مرتب مرتب...خوش گذشت؟
--نه ولى خوبيش اينه كه گذشت..

خوشحال بودم كه حافظه خوبى داره و بعد يه سال تو 36 واحد منو شناخت!...اومد كمكم كرد و اسباب ها رو گذاشتم تو آسانسور.....رفتم بالا و درب رو به آهستگى باز كردم...

ادامه داره

+ نوشته شده در  2013/11/8ساعت 16:16  توسط كانادا كليپ | 
 
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ
درك اشتياق دوستان براى مهاجرت، خصوصا كانادا،  انگيزه اى شد تا دورنمايى مختصر از زندگى نو مهاجران (به ويژه ايرانيان در تورنتو )و رويداد هاى كانادا بازگو شود تا شايد كمكى بسيار كوچك به انتخاب و تحليل اين عزيزان در مدتى هر چند كوتاه بنمايد .
از سوى ديگر، مرور گاه و بيگاه تار نما ها و وبلاگ هايى در مورد كانادا ،با عنوان هاى مهاجرت،تحصيل،كار،زندگى.......و ده ها موضوع مفيد ديگر دليلى شد تا تكه كوچك ديگرى از اين جورچين (پازل)  مكان يابى شده و با كمك ديگر دوستان به شكلى منطقى و قابل قبول و بدور از ديدگاه هاى شخصى در محل خود قرار گيرد. اميداينكه اين تكه ها درمكان درست جاى گيرند و نقطه اتكايى براى ديگران باشند.

پیوندهای روزانه
--- وبلاگ خداحافظ كانادا
--- وبلاگ كانادا مدينه فاضله؟!(مهاجرت به کانادا، آری یا نه؟)
--- وبلاگ حميد يك متقاضى مهاجرت به كانادا با ويلچر
آرشیو پیوندهای روزانه
نوشته های پیشین
2015/6/22 - 2015/7/22
2015/4/21 - 2015/5/21
2015/2/20 - 2015/3/20
2015/1/21 - 2015/2/19
2014/12/22 - 2015/1/20
2014/4/21 - 2014/5/21
2014/2/20 - 2014/3/20
2014/1/21 - 2014/2/19
2013/12/22 - 2014/1/20
2013/11/22 - 2013/12/21
2013/10/23 - 2013/11/21
2013/9/23 - 2013/10/22
2013/8/23 - 2013/9/22
2013/7/23 - 2013/8/22
2013/6/22 - 2013/7/22
2013/5/22 - 2013/6/21
2013/4/21 - 2013/5/21
2013/3/21 - 2013/4/20
2013/2/19 - 2013/3/20
2013/1/20 - 2013/2/18
2012/12/21 - 2013/1/19
2012/11/21 - 2012/12/20
2012/10/22 - 2012/11/20
2012/9/22 - 2012/10/21
2012/8/22 - 2012/9/21
2012/7/22 - 2012/8/21
2012/6/21 - 2012/7/21
2012/5/21 - 2012/6/20
2012/4/20 - 2012/5/20
2012/3/20 - 2012/4/19
2012/2/20 - 2012/3/19
2012/1/21 - 2012/2/19
2011/12/22 - 2012/1/20
2011/11/22 - 2011/12/21
2011/10/23 - 2011/11/21
2011/9/23 - 2011/10/22
آرشيو
پیوندها
خدا حافظ  كانادا
كانادا ، مدينه فاضله؟!
به سوی کانادا
در راه كانادا
چرا مهاجرت؟ دل نوشته های مهاجرت
مهاجرت موفق به کشور کانادا
راهنماى مهاجرت به كانادا
کانادا سرزمین آرزوها
از مونترال تا ونكوور
 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM